ترس‌های طبیعی و غیرطبیعی کودکان در سنین مختلف

 ترس‌های طبیعی و غیرطبیعی کودکان در سنین مختلف

شاید ترس را به‌ عنوان ویژگی به‌ درد نخوری برایمان جا انداخته باشند که مایه خجالت و شرمندگی است و باید از خودمان دورش کنیم، ولی اتفاقا ترس به‌جا و به‌اندازه احساس لازم و مفیدی است که ما را از خطر و دردسر دور نگه می‌دارد. این مقاله‌ی دانزی درباره ترس‌های کودکان و انواع بجا و نابجای آن است.

ترس‌های طبیعی کودکان

هرکسی از چیزی می‌ترسد و کودکان هم از این مسئله مستثنی نیستند. بچه‌های کوچک ممکن است از تاریکی یا دور افتادن از پدر و مادرشان وحشت داشته باشند و بچه‌های مدرسه‌ای هم نگران نمراتشان یا موقعیتشان در بین هم‌کلاسی‌ها باشند. ما بزرگسال‌ها هم ترس‌های خاص خودمان را داریم که می‌تواند ترس از ارتفاع، حشرات گزنده و جانورهای درنده (!)، سوار هواپیما شدن، فضاهای تنگ و بسته و کلی مورد دیگر باشد.

ترس‌های کودکان اغلب به سن‌ و سال آن‌ها و میزان رشدشان بستگی دارد. این‌ها بعضی از ترس‌های معمول کودکان در بازه‌های سنی مختلف هستند:

1- ترس‌های طبیعی کودکان از تولد تا دو سالگی (کودکان شیرخوار):

بچه‌ها تا دو سالگی معمولا از غریبه‌ها، محیط‌های ناآشنا و سروصدای بلند می‌ترسند.

ترس‌های کودکان یک ساله

2- ترس‌های طبیعی کودکان از دو تا چهار سالگی (کودکان نوپا):

کودکان نوپا ممکن است از تاریکی، رعدوبرق، سایه، دوری از پدر و مادر، تغییر روتین‌های روزانه یا حتی آموزش دستشویی رفتن دچار ترس شوند. بله، اتفاقا این مورد آخر برای بعضی بچه‌ها از چیزی که به نظر می‌رسد ترسناک‌تر است!

3- ترس‌های طبیعی کودکان از پنج تا هفت سالگی:

در این سن قوه‌تخیل بچه‌ها حسابی قوی شده و تصورات آن‌ها رنگ‌وبوی دیگری به خود گرفته است. آن‌ها اغلب از کابوس، ناامید و سرخورده کردن والدین و معلمین و همین‌طور بیماری و زخمی شدن ترس و نگرانی دارند. معمولا از همین سن‌وسال یا زودتر، بچه‌ها دچار ترس از هیولاهایی می‌شوند که به نظرشان زیر تخت یا داخل کمد مخفی شده‌اند.

4- ترس‌های طبیعی کودکان بالای هفت سال:

از هفت سالگی به بعد، نگرانی‌های کودکان آرام‌آرام از دایره نزدیکانشان فراتر می‌رود. آن‌ها ممکن است خبری از فاجعه‌ای طبیعی، حادثه تیراندازی یا چنین چیزهایی به گوششان برسد و نگران شوند که نکند چنین اتفاقاتی در محله‌شان برای همسایه‌ها یا برای عزیزانشان پیش بیاید. ترسِ ازدست‌دادن (مثلا: ترس از فوت والدین یا پدربزرگ و مادربزرگ)، نگرانی از خطرات موجودات و پدیده‌های واقعی (مثل: عنکبوت، مار و سقوط از ارتفاع) و وحشت از موجودات خیالی (مانند: جادوگر، هیولا و شبح)، از ترس‌های معمول این بازه سنی محسوب می‌شوند.

ترس‌های غیرطبیعی کودکان

ترس غیرطبیعی، ترس نامعقول یا ترس غیرمنطقی؛ این‌ها شاید از دید فردی که دچار این نوع ترس است عبارات تندی به نظر برسند، ولی حتی ترسی که عاملش به نظر منطقی می‌آید، اگر از حد بگذرد و زندگی آدم را به‌هم بریزد، ترس غیرطبیعی و نامعقولی به حساب می‌آید.

مثلا خیلی از مارها خطرناک هستند و به‌همین‌خاطر، ترس از مار به‌خودی‌خود خیلی هم به‌جا است، ولی از طرفی اولا احتمال مارگزیدگی آن‌قدرها بالا نیست و ثانیه هم مارها اغلب بی‌دلیل و بدون احساس خطر به فرد حمله نمی‌کنند. مثلا در آمریکا احتمال مرگ بر اثر مارگزیدگی چیزی در حد ۱ در ۴۹ میلیون است! حالا این احساس ترس از مار می‌تواند در فرد وجود داشته باشد، ولی اگر شخص به‌خاطر این ترس مسیر کار و زندگیش را تغییر دهد و نتواند روزگار را آن‌طور که دوست دارد سر کند، احتمالا شدت آن دیگر خیلی زیاد شده و فرد دچار «فوبیا» یا هراس شده است. درواقع ادامه‌دار شدن ترس‌های غیرطبیعی می‌تواند بچه‌ها را در مراحل بعدی زندگی و دوران بزرگسالی به فوبیا دچار کند.

ترس‌های شبانه کودکان

انواع مختلفی از فوبیا وجود دارد که اتفاقا بعضی از آن‌ها هم از ترس‌های واقعی سرچشمه می‌گیرند. این‌ها نمونه‌هایی از فوبیا هستند: هراس از عنکبوت، هراس از ارتفاع، هراس از سگ، هراس از آمپول‌زدن، هراس از پرواز کردن، هراس از میکروب‌ها و هراس از پرنده. فوبیاها انواع خاص و نادر هم دارند. مثلا نوعی هراس داریم که نسبت به کلمات طولانی است و مثلا فرد ممکن است با دیدن چنین کلمه‌ای در حین کار با رایانه، از پای آن بلند شود و فرار را بر قرار ترجیح دهد! 

فوبیاها یا همان هراس‌ها اغلب در یکی از این دسته‌ها قرار می‌گیرند:

  • هراس از حیوانات و جانوران: ترس از سگ، گربه، مار، موش و غیره
  • هراس از محیط‌ها و پدیده‌های طبیعی: ترس از ارتفاع، آتش‌سوزی، آب، بیماری، پیری و…
  • هراس از خون، تزریق و آسیب‌دیدن: ترس از آلودگی، دیدن خون، سوزن سرنگ و موارد مشابه
  • هراس از موقعیت‌های خاص: ترس از فضاهای بسته، تاریکی، رفتن پیش دندان‌پزشک و غیره
  • انواع دیگر هراس: ترس از عدد ۱۳، دلقک، صدای بلند و ترس‌های دیگری که دسته‌بندی آن‌ها دشوار است

بعضی از فوبیاها، مانند هراس از اجتماع، از نظر روانشناس‌ها با فوبیاهای بالا مقداری متفاوت هستند و ممکن است در دسته یکسانی قرار نگیرند، اما به آن‌ها بی‌شباهت هم نیستند.

اگر فرزندتان دچار فوبیا شده و این فوبیا روند زندگی عادی او را دچار مشکل کرده است، باید به روانشناس یا روانکاو کودک یا در صورت نیاز به دارو درمانی، به روان پزشک کودکان مراجعه کنید. متخصص موردنظرتان باید تجربه کافی را در زمینه مشکلات اضطرابی کودک و نوجوان داشته باشد.

آشنایی با رایج‌ترین ترس‌های کودکان

خوشبختانه بیشتر ترس‌های کودکان را می‌شود تا حدی پیشبینی کرد و با کمی توجه می‌توانیم به فرزندمان کمک کنیم تا با آن‌ها مقابله کند یا دستکم کنار بیاید.

نوزادها دو ترس اصلی دارند: ترس از سروصداهای بلند و ترس از افتادن. در دو سال اول زندگی، مغز و اعصاب نوزادها به‌سرعت رشد می‌کنند، ولی سیستم عصبی آن‌ها بعد از تولد خیلی جای کار دارد تا به بلوغ برسد. به‌خاطر همین آن‌ها نمی‌توانند بعضی حس‌ها، مانند صداهای بلند و احساس سقوط را درست تشخیص دهند و روی آن‌ها مدیریت داشته باشند. به همین دلیل اگر نوزاد را سریع از آغوشتان به زمین بگذارید یا آنکه صدای بلندی به گوشش برسد ممکن است بترسد و زیر گریه بزند.

با بالغ شدن سیستم عصبی، ترس‌های جدیدی برای کودک به وجود می‌آید. از حدود هشت تا ده ماهگی او یاد می‌گیرد که ندیدن چیزی به معنای نبودن آن نیست. تا پیش از آن، وقتی چیزی یا کسی از جلوی چشم بچه دور می‌شد، از ذهن او هم غیبش می‌زد، ولی از آن به بعد، زمانی که پدر و مادر اتاق را ترک می‌کنند، بچه به این فکر می‌کند که آن‌ها کجا رفته‌اند و کی برمی‌گردند.

با بزرگ شدن کودکان، حس ترس هم در آن‌ها قوی‌تر و گسترده‌تر می‌شود. یکی از ترس‌های بسیار معمول بچه‌ها هم که ترس از تاریکی است.

ترس کودکان از تاریکی

از حدود سن دو سالگی، قوه‌ تخیل کم‌کم وارد صحنه می‌شود و یکی از نشانه‌های آن هم این است که کودک چیزهایی را که نمی‌تواند ببیند، تصور می‌کند. همین مسئله راه را برای ترس کودکان از تاریکی و موجودات خیالی باز می‌کند. در این سن‌ و سال ممکن است والدین ببینند که فرزندشان که قبلا راحت می‌خوابید، حالا به‌سختی خوابش می‌برد یا آنکه نیمه‌های شب ناگهان از خواب می‌پرد و به دامن پدر و مادر پناه می‌برد.

در چنین وضعیتی می‌توانید از فرزندتان بپرسید که چه‌چیزی باعث ترس و نگرانی او شده است و اینکه به‌نظرش چطور می‌تواند بر این ترس غلبه کند. برای آنکه دلبندتان را آرام کنید می‌توانید او را پیش خودتان بخوابانید یا آنکه تا زمانی که خوابش ببرد در اتاقش کنارش بمانید.

هشدارتوصیه دیگر اینکه برای زمان خواب کودک روتینی داشته باشید که آرامش‌بخش باشد. ضمنا قبل از خواب از تعریف کردن آن دسته داستان‌هایی که شخصیت‌های بدجنس یا فضای ترسناک دارند خودداری کنید. به فرزندتان اطمینان‌خاطر بدهید که دم دست هستید و بگویید که اگر از چیزی ترسید می‌تواند روی شما حساب کند.

ترس کودکان از جدایی والدین

از همان بازه تقریبی هشت تا ده ماهگی، کودک با ترس جدیدی آشنا می‌شود: ترس از غریبه‌ها و جدایی از والدین. راستش را بخواهید، این ترسی سالم و نشانه سلامت کودک است؛ به‌خاطر آنکه نشان می‌دهد بچه دارد کم‌کم بین چهره‌های آشنا و ناآشنا تفاوت قائل می‌شود. اما مشکل اینجا است که این ترس یا «اضطراب جدایی در کودکان» امان پدر و مادرها را می‌برد؛ چون فرزندشان هم از نبود آن‌ها نگران می‌شود و هم از کسی که بچه را به او سپرده‌اند می‌ترسد. این فرد حتی ممکن است پدربزرگ یا مادربزرگ کودک باشد که به دلایلی کمتر زیارتشان کرده است و به‌همین‌خاطر با آن‌ها آن‌قدر که باید آشنا نیست.

توصیهبرای اینکه به دلبندتان یاد بدهید با این ترس کنار بیاید، سعی کنید مرتبا با او بازی‌هایی مثل دالی‌بازی (دالی موشه) انجام بدهید. این‌طوری او یاد می‌گیرد که ندیدن شما به معنای نبودنتان نیست.

در مرحله بعد، از اتاق بیرون بروید و قبل از برگشتن به آن، کودک را یکی-دو دقیقه‌ای تنها بگذارید. وقتی که می‌خواهید دنبال کار و زندگیتان بروید، ابتدا فرزندتان را پیش همسرتان بگذارید. بعدا او را به یکی از اعضای فامیل یا دوست قابل اعتمادتان بسپارید و پس از مدتی هم اگر امکان گرفتن پرستار بچه برایتان وجود داشت، دلبندتان را با او تنها بگذارید. اگر همه‌چیز درست پیش برود، فرزندتان باید آن‌ها را مثل اعضای خانواده‌اش بداند و زمانی که لازم می‌شود او را ترک کنید، با رضایت پیش آن‌ها بماند. در ابتدا از زمان کم شروع کنید، مثلا نیم ساعت و در ادامه در طی چند هفته زمان را طولانی‌تر کنید.

ترس های کودک سه ساله

فقط حواستان به یک مسئله باشد: اگر فرزندتان دچار چنین ترسی است، اصلا و ابدا یواشکی از پیش او نروید. اگر بدون خداحافظی او را ترک کنید، ممکن است وقتی فرزندتان دنبالتان بگردد و پیدایتان نکند شوکه شود. این‌طوری هم ترس او شدت بیشتری پیدا می‌کند و هم اینکه از اعتمادش به شما کم می‌شود. پس حتما موقع رفتن، با گفتن جملاتی مثل: «خداحافظ عزیزم» یا هر رفتار دیگری که خودتان صلاح می‌دانید، با او خداحافظی کنید.

ترس کودکان از سروصدا، ارتفاع، حیوانات و…

بچه‌ها از حدود سن یک سالگی، زمانی که اولین قدم‌هایشان را برمی‌دارند، کم‌کم نیاز به داشتن استقلال و تسلط داشتن روی محیط را در خودشان احساس می‌کنند. یعنی آنکه از این زمان به بعد، چیزهایی که خارج از اختیار کودک هستند می‌توانند باعث ترسش شوند؛ مثل: گربه‌ای که ناگهان جلوی او می‌پرد، شنیدن صدای رعدوبرق یا روبه‌رو شدن با عروسک‌هایی که صدای او را تقلید می‌کنند. حتی ممکن است بچه از مورچه هم بترسد!

این ترس‌ها خیلی اوقات می‌توانند ریشه‌های تکاملی داشته باشند (منظورمان علم تکامل یا فرگشت است). مثلا شاید در قدیم در بعضی مراحل پیشرفت انسان، ترس‌هایی مثل وحشت از مار و عنکبوت لازم بوده‌اند و دلایل زیستی منطقی داشته‌اند؛ با آنکه امروزه دیگر نیاز چندانی به آن‌ها نیست. یا قاعدتا ترس از ارتفاع مانع از آن می‌شده که اجداد ما الکی‌الکی جانشان را به‌خاطر سقوط از بلندی از دست بدهند.

یکی از راه‌های آنکه به کودک برای مقابله با ترسش از حیوانات و حشره‌ها و دیگر پدیده‌های طبیعی و غیرطبیعی کمک کنیم، این است که با مطالب آموزشی (خواندن کتاب برای او، بردنش به موزه و کارهایی از این قبیل) آگاهی او را از آن‌ها بالا ببریم. این‌طوری کودک احساس قدرت و توانایی داشتن می‌کند که باعث می‌شود احساس تسلطش بر دنیا افزایش پیدا کند و همین مسئله، ترسش را کمرنگ می‌کند.

ترس‌های کودکان در سنین مختلف

نکته دیگر این است که احساسات او را در نظر بگیرید و کودک را به‌خاطر ترسش دست نیندازید. برای آنکه به فرزندتان یاد دهید چطور با احساسات قوی خود کنار بیاید، می‌توانید هرازگاهی به او یادآوری کنید که اشکالی ندارد چنین احساسی به او دست دهد و بگویید که خود شما هم گاهی چنین احساساتی را تجربه می‌کنید.

خیلی اوقات با کمک گرفتن از قوه‌ تخیل کودک می‌شود ترس او را کمرنگ کرد. مثلا اگر فرزندتان از «هیولایی که در اتاقش است» می‌ترسد، می‌توانید از او بپرسید که در چه صورت احساس بهتری پیدا خواهد کرد. اینکه یکی از عروسک‌ها یا اسباب‌بازی‌های او را به‌عنوان نگهبان پیشش بگذارید یا یک اسپری به او بدهید و بگویید که با آن می‌تواند هیولاها را دور کند، ایده‌هایی هستند که می‌توانید برای مقابله با ترس از آن‌ها استفاده کنید. 

توصیهتوجه داشته باشید که خیلی از ترس‌ها با بالا رفتن سن از بین می‌روند. مثلا کودک یکی-دو ساله ممکن است از صدای چرخ‌گوشت دچار ترس شود و به گریه بیفتد، اما بعد از رسیدن به سه-چهار سالگی، با به‌خاطر آوردن چنین چیزی شاید خنده‌اش هم بگیرد. 

البته این سوای قضیه فوبیا یا همان هراس است که باید مراقبش باشید. آن‌طور که متخصصان می‌گویند، دچار فوبیا شدن در کودکی بسیار نادر است و تقریبا همیشه بچه‌ها دچار اضطراب و ترس معمولی می‌شوند؛ نه هراس. با این‌حال با توجه داشتن به ترس‌های شدید کودک می‌توانید از تبدیل شدن آن‌ها به فوبیا در بزرگسالی او جلوگیری کنید.

ترس های غیرطبیعی کودکان

در پایان این نکته را به‌خاطر داشته باشید:

ترس کودک را مسخره نکنید، کاری کنید که با آن روبه‌رو شود و دراین‌میان به او احساس توانمندی و قدرت داشتن بدهید.

نظر شما درباره‌ی ترس‌های طبیعی و غیرطبیعی بچه‌ها چیست؟ لطفا از تجربیات و نظرات خود برای ما بنویسید.

منبع:

chop

calmclinic

parents

ارسال یک پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.